آداب وکالت
آداب وكالت:
1- پرهيز از پیش داوری
يكی از آفاتی كه ممكن است مانع از موفقيت يک وكيل دادگستری در دعاوی و پرونده های متقبله گردد، پيش داوری و عدم توجه به تمام ابعاد حقوقی قضيه ای است كه موكل برای او تشريح و مستندات آن را ارائه كرده است.
رايج ترين اشتباهی كه معمولاً وكلای دادگستری «جوان» و كارآموزان وكالت بدان مبتلا می شوند آن است که اولین برداشت و استنباط خود را سرلوحه اتخاذ تصميم برای طرح دعوی يا تمهيد دفاع كرده و همين تمرکز بر دیدگاه اولیه كه مبتنی بر يک پيش داوری شتاب زده است ، وكيل يا كارآموز وکالت را از توجه به دیگر گفته ها و ساير جنبه های حقوقی موضوع باز می دارد.
به عنوان مثال اگر وكيل دادگستری در اولين برداشتی كه از اظهارات موكل دارد به اين نتيجه برسد كه بايد نسبت به چک موجود در يد موكل كه بواسطه شمول ماده ١٣ قانون صدور چک بر آن فاقد وصف جزايی است طرح شكايت كيفری نمايد؛ تبعاً نتيجه ای حاصل نمی كند و يا اگر وكيل دادگستری در اولين برداشت خود نتيجه گيری نمايد كه بايد مبادرت به تقديم دادخواست خلع يد كند، ممكن است كه از توجه به بعد كيفری موضوع از حيث امكان طرح شكايت كيفری داير بر تصرف عدوانی «موضوع ماده ٦٩٠ كتاب پنجم قانون مجازات اسلامی» غافل شود؛ در حالی كه طرح شكايت كيفری «در صورت فراهم بودن موجبات آن» هم در زمان كوتاه تری موكل را به سرمنزل مقصود خواهد رساند و هم هزينه كمتری بر وی تحميل خواهد كرد.
معمولاً هيچ ضرورتی وجود ندارد كه وكيل دادگستری در اولين مراجعه ای كه موكل به وی داشته است؛ نظر حتمی و قطعی خويش را در خصوص نوع دعوی يا اقدام و يا شيوه دفاع و يا متفرعاتی از قبيل ضرورت طرح دعوی تقابل با وی درميان بگذارد.
وكيل دادگستری بايد در صورت فوری نبودن نياز موكل به خدمات حقوقی خويش، اظهارات موكل را به دقت استماع كرده و نكات مهم اظهارات وی را يادداشت نمايد و دلايل و مستندات ابرازی موكل را دريافت و در فرصت مناسبی آنها را مطالعه و عندالاقتضاء با ساير همكاران نيز در خصوص موضوع مشورت كند تا تمامی ابعاد حقوقی موضوع را كشف و بر مبنای آن تصميم نهايی را بگيرد.
از اين رو ضروری است كه يک وكيل حرفه ای دادگستری با اشراف بر تمامي جوانب امر و بدون آنكه گرفتار و دربند اولين برداشت خود از موضوع شود و مآلاً با پيش داوری مبادرت به اتخاذ تصميم به صورت عجولانه نمايد، بدواً بر تمامی ابعاد قضيه متمركز شده و با امكان سنجی و تبيين روشهای مختلفی كه برای طرح دعوی يا دفاع قابل اتكاء است؛ تصميم نهايی را اتخاذ كند.
2- ضرورت رعایت آداب ملاقات
یکی از مهمترین مسائل و اموری که وکلای دادگستری و بالاخص وکلای جوان دادگستری باید درملاقات با مراجعین خویش سرلوحه کار خویش قرار دهند؛ آداب ملاقات و دیدار با موکل است. عدم رعایت این آداب، باعث سلب یا ضعف جایگاه واقعی وکیل دادگستری در ذهن مراجعین و موکلین شده و از اعتبار وی خواهد کاست.
وکیل دادگستری، همواره باید محل معین و ثابتی برای ملاقات با مراجعین و موکلین خود داشته باشد و هیچگاه با مراجعین و موکلین خویش در پارکها، کافه ها، لابی هتل ها یا سایر اماکن عمومی یا داخل خودرود خویش یا موکل، قرار ملاقات ترتیب ندهد.
در صورتی که وکیل دادگستری در هر ملاقاتی که با مراجعین خویش ترتیب می دهد، محل جدیدی را برای ملاقات معرفی نماید؛ اعتماد موکلین و مراجعین به وی سلب شده و در ذهن موکل چنین تداعی خواهد شد که اگر وی بنا به هر دلیلی بخواهد همکاری خویش را با وکیل خاتمه داده و با وی تسویه حساب نماید؛ محل ثابتی برای مراجعه به وکیل وجود ندارد تا به راحتی امکان دسترسی به وکیل برای وی فراهم گردد.
وکیل باید برای ملاقات با موکلین و مراجعین خویش روزها و ساعات معینی را در هفته تعیین و با تعیین وقت قبلی، پذیرای مراجعین و موکلین خویش باشد. این امر باعث خواهد شد که موکل برنامه خویش را با ساعات کاری وکیل تنظیم کرده و انتظار دسترسی همه روزه و همه ساعته را از وکیل نداشته باشد.
بدیهی است در صورت عدم رعایت این امر، وکیل به تدریج مجبور خواهد شد که برنامه ها و ساعت کاری خویش را با موکلین تنظیم کند که در چنین حالتی پس از مدت کوتاهی، با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد.
دفتر وکیل حتی الامکان نباید مانند مطب پزشکان متراکم از مراجعین و موکلین باشد؛ به همین دلیل است که اوقات ملاقات باید به ترتیبی تنظیم شود که ساعات حضور مراجعین با یکدیگر تداخل پیدا نکرده و برای ایشان معطلی ایجاد نکند.
وکیل باید به ترتیبی در دفترحاضر شود که قبل از حضور مراجعین و موکلین بوده و آن ها را در انتظار حضور خویش نگذارد. این امر باعث دلسردی موکل شده و برای موکل این شائبه را ایجاد می کند که وکیل دغدغه ای برای حل و فصل مشکلات وی ندارد.
در ملاقات با مراجعین و موکلین، رعایت احترام و خوش آمدگویی ضروری است. وکیل به هیچ وجه نباید موکل را به چشم کم نگاه کرده و در مواجهه با وی، رعایت احترامات معمول را نکند به انضمام اینکه وکیل در خاتمه جلسه ملاقات نیز حتماً می بایست موکل را تا درب خروجی دفتر مشایعت نماید.
وکیل باید در ملاقات با موکلین و مراجعین، از صمیمی شدن خودداری و متفابلاً از ایجاد رابطه صمیمانه توسط موکل نیز جلوگیری نماید و در کمال ادب از موکل بخواهد که وی را به نام فامیل یا اقا یا خانم وکیل خطاب نماید. در خطاب کردن موکل از بکار بردن الفاظی مانند «تو» به جای شما خودداری کند و دعوت موکل را مادامی که کار وی به اتمام نرسیده و تسویه حساب صورت نگرفته است برای شام و ناهار حتی المقدور نپذیرد.
وکیل در صورتی که عادت به استعمال دخانیات دارد، نباید در جلسات ملاقات با موکلین و مراجعین از دخانیات استفاده کند حتی اگر موکل یا مراجعه کننده وی نیز عادت به استعمال دخانیات داشته باشد. یادمان باشد که دفتر وکیل، محل مراجعه افرادی هم هست که با دخانیات و بوی حاصل از آن میانه خوبی ندارند و همین امر ممکن است که باعث احتراز ایشان از مراجعه به دفتر وکیل گردد.
پرسنل دفتر وکیل همواره باید آماده پذیرایی مختصر از موکلین برای تعارف آب، چای یا قهوه باشند و حتی المقدور نباید موکلین و مراجعین، بدون پذیرایی در جلسات ملاقات حضور یابند. پذیرایی از موکل یکی از اموری است که باعث احترام به موکل می شود.
وکیل دادگستری، مأمور یا کارمند یک سازمان یا نهاد دولتی نیست تا مراجعه کننده به وی نیز مانند ارباب رجوع دستگاه های دولتی و اداری برای انجام امور خویش و راه افتادن کاری که در پیش دارد مجبور به تمکین از شیوه برخورد کارمندی باشد که پشت میز خویش نشسته و حتی ممکن است جواب سلام ارباب رجوع خویش را نیز ندهد.
نگاه وکیل دادگستری به موکل در ملاقات هایی که با وی دارد، نباید نگاهی از بالا به پائین و توأم با غرور و تکبر ناشی از اشراف به امور و مسائل حقوقی و قانونی باشد.
وکیل دادگستری می بایست:
اولاً اوقات ملاقات خویش را با مراجعین و موکلین خویش به کیفیتی تنظیم نماید که کمترین تداخل را با هم داشته باشند.
ثانیاً همزمان با مراجعه موکل یا مراجعه کننده جدید، از صندلی خویش برخواسته و به او خوش آمد گویی کند و در هنگان خروج از دفتر نیز تا درب خروج، وی را مشایعت نماید.
ثالثاً در صورت مراجعه شخص دیگری در زمان ملاقات با موکل دیگر، حتی الامکان به سالن انتظار مراجعه و با مراجعه کننده سلام و احوال پرسی کرده و از اینکه دقایقی را معطل خواهد شد عذرخواهی کند و اعلام نماید که بزودی پذیرای وی خواهد بود.
رابعاً در ملاقات با موکلین و مراجعین، از لباس رسمی استفاده کند بگونه ای که گویی در مراجع قضایی بسر می برد.
وکیل باید در دفتر کار خویش و در زمانی که پذیرای موکلین و مراجعین خویش است، از تردد با دمپایی ویا لباس هایی که استفاده از آن عرفاً در شأن وکیل دادگستری نیست خودداری کرده و کارکنان دفتر وی نیز این امر را رعایت کنند به علاوه اگر یکی از موکلین صدایی آرام و ملایم داشت، ممکن است برای درک صحبت های او کمی خم شویم، اما وقتی نوبت به حرف زدن خودمان رسید باید به حالت معمول برگردیم.
وکیل باید هنگام گفتگو با موکل حتماً با وی ارتباط چشمی پیدا کند. داشتن سیمایی مشتاق و علاقه مند که با ارتباط چشمی آغاز می شود، تاثیر بیشتری بر موکل برای واگذاری کاری که برای انجام آن به شما مراجعه کرده خواهد داشت.
وکیل در ملاقات هایی که با موکل در بیرون دفتر و در محاکم دارد باید حواسش به اختلاف های قدی باشد. اگر با یکی از موکلین اختلاف قدی زیادی دارد، هنگام صحبت کردن با وی، به اندازه کافی از او دور بایستد تا او مجبور نباشد مدام بالا یا پایین را نگاه کند.
به یاد داشته باشیم که اگر در دفتر سفارش غذا داده ایم، تا قبل از شروع زمان ملاقات، غذا را صرف کرده و مانع از آن شویم که بوی غذا در دفتر بپیچد.
رعایت این آداب و عادات باعث خواهد شد که موکلین و مراجعین، در ذهن خویش تصویر مناسب و استانداردی از ما به عنوان یک وکیل دادگستری ترسیم کرده و اعتماد بیشتری به شما نمایند.
3- در مواجهه با طرف دعوی
یکی از شاخص های یک وکیل حرفه ای دادگستری، نحوه برخورد و تعامل وی با طرف یا اطراف دعوی موکل و وکلای ایشان است.
بدون شک طرف یا اطراف دعوی موکل، طرف دعوی وکیل نیستند و وکیل به عنوان مدافع حقوق موکل خویش هیچ خصومتی با طرف دعوی موکل خویش ندارد و از همین جهت نیز نباید به شیوه ای برخورد کند که گویی شخصاً نیز با طرف دعوی موکل خصومت داشته و می خواهد به وی ضربه و آسیب وارد کند.
یک وکیل حرفه ای دادگستری، باید بتواند با روی گشاده و با رفتاری متین و موجه با طرف دعوی خود ارتباط برقرار کرده و در صورت سوء تفاهم به وی تفهیم کند که هیچ خصومتی با وی ندارد و صرفاً در چارچوب قانون به وظیفه خویش برای دفاع از موکل خود عمل می کند.
در همین راستا حتی الامکان وکیل باید تا قبل از شروع جلسه دادرسی و قبل از ورود به دادگاه، با طرف دعوی موکل سلام و احوال پرسی کرده و در جریان رسیدگی و در طی لوایح تقدیمی خویش نیز به صورتی کاملاً محترمانه و با الفاظی از قبیل خوانده یا خواهان محترم و یا شاکی و مشتکی عنه محترم از وی یاد کرده و از هرگونه مواجه مستقیم با طرف دعوی در جریان دادرسی بپرهیزد و مطالب و تذکرات خویش را صرفاً از طریق دادرس دادگاه، به طرف دعوی اعلام نماید.
البته در پرونده هایی مانند قتل یا سرقت که وکیل عهده دار دفاع از متهم است و اولیاء دم یا سارق «بالاخص که سرقت ارتکابی مقرون به آزار نیز بوده» بواسطه آسیب های وارده در شرایط نامساعد روحی و روانی قرار داشته و برای دفاع از متهم توجیهی نمی بینند، برقراری ارتباط و تعامل با طرف دعوی کار ساده ای نیست و وکیل باید با سنجش شرایط و اوضاع و احوال، به کیفیتی رفتار کند که حس همدردی خویش با اولیاء دم و شاکی را به ایشان منتقل کرده و در فرصتی مناسب که همزمان با شروع دفاع از متهم است، بدواً اعلام نماید که کاملاً درک می کند که آنچه برای شکات محترم اتفاق افتاده است بسیار دردناک یا غیرقابل تحمل است و مطمئن باشند که روند دادرسی برای کشف حقیقت و احقاق حقوق از دست رفته ایشان است و کار وکیل نیز مساعدت به قاضی برای کشف واقع است.
به هر حال یک وکیل حرفه ای دادگستری تحت هیچ شرایطی نباید وارد درگیری لفظی با طرف دعوی موکل خویش شده و در صورت درگیری فیزکی میان طرفین، مبادرت به دخالت در موضوع برای دفاع از موکل خویش نماید.
بدیهی است که ورود وکیل به حواشی پرونده و درگیری لفظی و کلامی وی با طرف دعوی موکل، تمرکز وی را در دفاع از بین برده و امکان طرح دفاعیات مؤثر را از وی سلب می کند.
4- در تشریح و توضیح مطلب برای موکل
حقوق نیز مانند سایر رشته های دانشگاهی، ادبیات مختص به خویش را دارد و دانش آموختگان حقوق، درک مشترکی از الفاظ و عبارات حقوقی و قانونی دارند.
شاید بتوان به جرأت بیان کرد که وکلای دادگستری به عنوان بخشی از دانش آموختگان حقوق، بیشترین استفاده را از الفاظ و عبارات حقوقی در لوایح، دفاعیات و مراودات کلامی خویش می کنند.
اما یک وکیل حرفه ای دادگستری، در مواجهه با مراجعه کننده یا موکل خویش، قاعدتاً نباید از الفاظ و عبارتی استفاده کند که موکل یا مراجعه کننده او، هیچ درکی از معانی آنها ندارد.
تجربه ثابت کرده است مراجعه کنندگانی که با الفاظ و عبارات نامأنوس حقوقی، طرف مشورت قرار می گیرند، به لحاظ عدم درک درست مطلب معنونه از ناحیه وکیل و به علل دیگری همچون تصور پیچیده جلوه دادن موضوع توسط وکیل برای افزایش رقمی که باید به عنوان حق الوکاله پرداخت نمایند، اعتماد کمتری به وکیل مورد مراجعه خویش کرده و ترجیح آنان این است که برای استفاده از خدمات حقوقی، به وکیل دیگری که با زبان ساده تری با او مشورت کرده و شیوه طرح دعوی یا دفاع را به شکل عامه فهم برای او ترسیم کند مراجعه نماید.
از این رو یک وکیل دادگستری برای تشريح و توضيح مطلبی که باید با موكل یا مراجعه کننده خویش در میان بگذارد بايد از ادبیات و زبانی استفاده كند كه برای او نیز قابل فهم باشد.
به قلم وکیل سید مهدی حجتی
روابط عمومی گروه وکلای رسمی